ردٌ پــــــــــــا

راه رفتن روی برف را حتما تجربه کرده اید و نقش ِ آج ِ کفِ کفشتان را دیده اید.
آیا به ردٌ پای افراد دیگه هم توجه کرده اید ؟ 
متوجه شده اید که از روی آنها تا حدودی میشه به خصوصیات آدمهایی که از آنجا عبور کرده اند پی برد . مثلا زن بوده یا مرد ، سنگین وزن بوده یا  نه ، عجله داشته و یا قدم زنان راه میرفته و خیلی از موارد دیگه ...!؟
بر اثر آمد و شد ، مسیری بر روی برف بوجود خواهد آمد که از آن پس اکثر افراد ناخودآگاه از آنجا عبور خواهند کرد.
ولی با اندکی تابش خورشید و گرم شدن هوا همه ردٌ پاها محــــــو خواهند شد !
در این دنیا هم انسانها رد پاهایی از خود بجا میگذارد که میتوان آنها را به سه دسته تقسیم کرد :
- دسته اول کسانی هستند که در طول مدت زندگی خود همیشه بر روی ماسه راه میروند ، که با وزیدن نسیمی ردٌشان از پیکر ذهن ها پاک خواهد شد.
- دسته دوم آدمهایی هستند که بر روی زمین محکم قدم بر میدارند و ردٌی که از خود باقی میگذارند آنقدر سطحی است وکم عمق که نمی توان آنرا احساس کرد و فهمید .
- دسته آخر که تعدادشان نسبت به دو گروه قبل اندک است کسانی هستند که وقتی راهی را میروند اگر به بن بست برسند و یا نتیجه مطلوب حاصل نشود ، بر میگردند و روز دیگر با فکری جدید و کارآمدتر دوباره مسیر را می پیمایند. و این عمل آنقدر ادامه پیدا خواهد کرد که زمین با آن همه سختی اش مجبور خواهد شد اجازه ورود بدهد و آنگاه جای پاهای فرد روی آن نقش می بندد و جاودانه خواهد شد که آن همچون فانوسی است برای رهرویی آیندگان تا شاید آنها هم بتوانند از آن دیوار بلند عبور کنند.!

 

به لبهایم مزن قفل خاموشی
که در دل قصه ای ناگفته دارم
ز پایم باز کن بند گران را
کز این سودا دلی آشفته دارم.*

بالاخره مدت تحریم به پایان رسید و  تصمیم گرفتم به زندگی عادی برگردم. از همگی تون عذر میخوام اگه بیخبر  رفتم .واقعیت این بود که یکدفعه تصمیم گرفتم خودم رو تحریم کنم نه تنها از اینترنت و وبلاگ نویسی بلکه از خیلی چیزها .!!!
دو ماهه سختی رو پشت سر گذاشتم. خیلی چیزها رو باید به خودم می قبولاندم که پذیرفتن هر کدومشون به تنهایی برام مشکل بود چه برسه به اینکه همگی پشت سر هم اتفاق بیفتند ( ارتباط شون با توقف وبلاگ نویسی بماند!!. )
از قدیم گفتن که بعد از هر سربالایی سرازیری هم هست حالا من کِی باید به قله سربالایی برسم خدا داند.!!!....
ولی مهم اینه که مطمئن باشی زمستان حتما میگذره و دوباره بهار میاد !مثل بهار  پارسال ، مثل پیارسال و......  . فکـــــــــــــر می کنم همین کافی باشه !
گرچه همه چیز تحت یک نظام نظم یافته ای در حال وقوع هست ، چه ما بخواهیم و چه نخواهیم . چه ما بدانیم و چه ندانیم درست مثل حرکت زمین به دور خورشید. مگه قبل از اثبات شدن آن توسط گالیله و بعد از آن تغییری کرده ؟
اصلا نمیخوام وارد مسئله جبر و اختیار بشم . حرفم اینه که درست فکر کردن و درک صحیح از واقعیت آدم رو خیلی  راحت میکنه . تجربه دو ماهه من این قانون رو تصدیق کرد.


از منست این غم که بر جان من است
دیگر این خود کرده را تدبیر نیست.! *

*شعر از فرروغ